این بسیار دردآور است که یاران خمینی را در حالی مشاهده کنیم که در مقابله با ناملایمات روزگار سست شوند و از آرمانهای گذشته دست بکشند. این اگر به عنوان یک خیانت شناخته نشود قطعا یک جنایت و یک حماقت است. کسانی که تمام هستی مادی و معنوی خود را مدیون شخصیتی بود که خمینی به آنان عرضه کرد حق ندارند به آرمانهای خمینی کبیر پشت کنند.
تفکری انحرافی در پیش است که حفظ جمهوری اسلامی را با به رسمیت شناختن قواعد ظالمانهی بین المللی و شیطان بزرگ و اسراییل و یا لااقل کاستن از شدت خصومت با این غده سرطانی گره بزنند. |
موضوعی که چندی است در میان بچه حزب اللهیهای اینترنت خیلی نگران کننده شده، چرخشهای بازتاب از اصول انقلابی است که مدعی حمایت از آن است. اگر چه بازتاب بارها تلاش کرده نقش موثر خود را در میان حزب اللهیهای اینترنت حفظ کند اما دلایل پیدا و ناپیدایی از شدت فاصله گرفتن این سایت از آن چه که نمایش میداد، نکاسته است. ببینید و ببینید و ببینید
برخی نگرانی خود را مخالفت بازتاب با دولت احمدینژاد میبینند، اما به نظر نمیرسد این یک خطر جدی باشد. خطر جدی آن است که بازتاب فاصلهی روز افزونی با آرمانهای انقلاب گرفته است.
تفکری انحرافی در پیش است که حفظ جمهوری اسلامی را با به رسمیت شناختن قواعد ظالمانهی بین المللی و شیطان بزرگ و اسراییل و یا لااقل کاستن از شدت خصومت با این غده سرطانی گره بزنند. این تفکر خطرناک سالیانی است پس رحلت خمینی کبیر جلوه کرده و در حال میدان داری است و تمام تعالیم حیاتبخش او را که تعالیم اسلام ناب محمدی بود، به فراموشی سپرده است.
اینها بخش مطرح شده از طرف بازتاب در مصاحبه با دکتر محمدعلی رامین در خصوص مسئلهی هولوکاست است. بد نیست اوج عصبانیت را در رویکرد دولت احمدینژاد به موضوع اسراییل ستیزی را در میان سخنان ایشان ببینید.
بازتاب: به نظر شما، پیش از طرح موضوع هولوکاست، مسئله تشکیل دولت اسرائیل مطرح نبوده است؟ در حالی که تشکیل اسمی اسرائیل در سال 1948 و پیش از تبلیغات جدی، روی موضوع هولوکاست بوده و مقدمات آن نیز از دهها سال پیش فراهم شده بود.
بازتاب: پس شما این موضوع را که اسرائیل مولود هولوکاست بوده، رد میکنید و بر این باورید که یک برنامهریزی از سی یا چهل ساله قبلی بوده است؟
بازتاب: یعنی شما معتقدید، انگلیس که خود، بیشترین ضربات و صدمات را از جنگ جهانی دوم دیده؛ چه از لحاظ اقتصادی، چه از نظر انسانی و چه از بعد سیاسی، عامل اصلی آغاز جنگ و آتشافروزی بوده است؟
بازتاب: نخستین بار بحث هولوکاست از چه زمانی مطرح شد؟
بازتاب: در همان موقع هم تعداد شش میلیون نفر مطرح بود؟
بازتاب: چرا کسانی مثل روزولت و چرچیل و استالین از در انکار برنیامده و نگفتند که نخیر، چنین موضوع و یا این تعداد جمعیتی نبوده است؟
بازتاب: چرچیل که به گفته شما، برآمده از حمایتهای لابیهای صهیونیسم بود، چرا شخصی مثل استالین که با آرمانها و اقدامات صهیونیستها مخالفت داشت، اقدام به نفی این شایعه نمیکند و یا سران دیگر کشورها یعنی در آن موقع که هنوز بسیاری مدارک موجود بوده و حتی جنازههای جنگی هم موجود بوده، هیچ مقام رسمی نسبت به این ادعا، که صحت نداشته و درست نیست واکنشی نشان نداده است؟
بازتاب: یعنی در آن زمانی که این ادعا مبنی بر سوزانده شدن یهودیها توسط هیتلر مطرح شده بود؟
بازتاب: روژه گارودی که تا سه میلیون نفر را پذیرفته است؟
بازتاب: در این زمینه دو بحث است؛ نخست این که بگوییم شش میلیون نفر نبوده و مثلا سه میلیون یا یک میلیون یا چند صد هزار بوده؛ یعنی اصل موضوع صحت داشته است و دوم اینکه تمامی حوادث اردوگاهها و واقعه کورههای آدمسوزی، یک قضیه جعلی و ساختگی است؟
بازتاب: ما وقتی چنین کاری میکنیم به جای آنکه یک پرونده در مقابل پروندههایی که علیه ما در غرب تشکیل شده، علیه آنها در ایران درست کنیم، دوباره همین موضوع سبب بازگشایی پرونده دیگری علیه ما میشود. |
بازتاب: این یک نوع نگاهی است که اعتقاد شخص شما به آن اشکال ندارد، اما اگر ما رسما بخواهیم بگوییم که سازمان ملل، شورای امنیت و کل نظام بینالملل را نامشروع میدانیم، امکان فعالیت و روابط ما با جهان، منتفی است. هرچند خود شما گفتید که طرح گسترده موضوع هولوکاست، مربوط به دهه 50 بوده، تشکیل سازمان ملل، شورای امنیت و حتی اسرائیل مربوط به دهه 1940 است؟
بازتاب: پس هنگامی که ما به عنوان یک محقق و پژوهشگر، وارد بازخوانی این پرونده میشویم، اگر اثبات شد واقعه هولوکاست واقعیت دارد، نباید آن را نفی کنیم، و حتی اگر به نفع ما نباشد، باید با دید بیطرفی با آن برخورد کنیم و دیگر سخن اینکه برای چنین تحقیق و پژوهشی، نیازی نیست دولت و وزارت خارجه خود را داخل کنند و حتی اگر بناست دولت کاری بکند، باید با یک ساز و کار تعریف شدهای مثل خود آنهاکه وقتی علیه ما پرونده سازی میکنند از طریق سازمان ملل یا همان پرونده دادگاه میکونوس که علیه مقامات ما پروندهسازی شد، وارد عمل شوند و فضای توجیه منطقی باید درست کنند. ما وقتی چنین کاری میکنیم به جای آنکه یک پرونده در مقابل پروندههایی که علیه ما در غرب تشکیل شده، علیه آنها در ایران درست کنیم، دوباره همین موضوع سبب بازگشایی پرونده دیگری علیه ما میشود.
باید مکانیزمی تعربف کنیم که مثلاً از طریق سازمان کنفرانس اسلامی یا سازمان ملل یا اتحادیههای دانشگاهی و یا جاهای دیگر حرفهای خود را بزنیم.
بازتاب: آخر اینکه ما از سازوکارهای مخصوص استفاده نکنیم و مثلا بگوییم شورای امنیت و سازمان ملل را قبول نداریم که نمیشود. البته اولین جایی که شروع به نقد دیپلماسی تنشزدایی در کوران دولت و اقتدار آقای خاتمی کرد، سایت «بازتاب» بوده است. در آن زمان، رهبری هم از دولت حمایت میکرد، ولی این ناشی از سیاست ایشان است که از دولتها یک حمایت کلی میکند، و این به معنی آن نیست که ایشان صد درصد موافق سیاست یادشده بودند و حتی در سخنرانیهایشان نیز آن را نقد میکردند. حال دلیل نمیشود به جای مرعوبیت و به اصطلاح تنشزدایی که دولتهای آقایان هاشمی و خاتمی در زمینه بینالملل در پیش گرفته بودند، چنین سیاست و رویکردی را در پیش بگیریم و از تفریط به دام افراط بیفتیم.
بازتاب: اینکه میگویید تصمیم و استراتژی نظام عوض شده و در صدد است که تأثیرگذار باشد، ناشی از چیست؟ و چرا اکنون چنین تصمیمی گرفته شده است؟
بازتاب: اینها بحثهای تئوریک است که میگویید، در حالی که محل بحث ما درباره استراتژی نظام است؟
بازتاب: ما در بحثهای تئوریک با هم اختلافی نداریم و در بسیاری از این موارد با هم فصل مشترک هم داریم. اتفاقی که ما میگوییم مبنای استراتژی جدید است، که دولتی طی انتخابات گذشته بر سر کار آمده و حرفهای نو و مباحثی را هم مطرح کرده است، ولی سخن این است که استراتژی کشور از طریق یک دولت تعیین نمیشود؛ مثل پرونده هستهای که رهبری استراتژی آن را تعیین کردهاند. اگر ما و شما آمدیم و با نشریات، حرکات و فعالیت خود، استراتژی خاصی را تنظیم و ارایه کردیم، یقینا مثمرثمر میشود، اما وقتی آن را به دولت گره زدیم به خاطر محدودیت عمر دولتها آن استراتژی پایدار نمیشود و به طبع استراتژی نخواهد بود. البته ما معتقد نیستیم که هولوکاست بهترین گزینه است.
بازتاب: این موضوع میتواند مورد توجه قرار گیرد، اما به شرطی که اولا یک مجموعه سازگار از مفاهیم را پیگیری کنیم، ثانیاً روش و مسیری که برای رسیدن به این هدف انتخاب میکنیم، متناسب با اعتقاداتمان باشد.
میبینید که مسئله مسئلهی سازش با جهان است. میبینید که فتح قلههای جهان و شعارهای خمینی مبنی بر نابودی جهان کفر و ایستادگی یک تنهی جمهوری اسلامی ایران در مقابل همهی جهان کفر و شرک یک اعتقاد غلط شناخته شده است.
میبینید که استراتژی اصیل اتخاذ شده در دولت احمدینژاد که از طرف حضرت آقا به عنوان بازگشت به اصول اولیهی انقلاب شناخته شد، توسط سردار خون و شهادت چگونه به عنوان یک استراتژی خاص دولتی در عرض استراتژی گفتگوی تمدنها و تنشزدایی و پولگرایی و تقدس زدایی دو دولت خاتمی و هاشمی قرار گرفته است. میبینید که اصولگرایی از این دید چه معنایی میدهد. اصول از این منظر به معنای سازش با همهی دنیای کفر و شرک و ظلم و شیطان به قیمت حفظ حکومت چند روزهی دنیا است.
به راستی برای چه قیام کردیم؟ چرا خمینی را به همین زودی فراموش کردیم؟
http://iranpolitics.blogfa.com/
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :36236
پیام ها
سایر احزاب و گروهها
هیئت دولت
از نگاه رسانه ها
سفر های استانی
سایر خبرها
سایر بزرگان
تابستان 1386
زمستان 1385
دروازه دانش
دارو گیاهی
دروازه
دوستداران دکتر احمدی نژاد
خودشناسی
نسل خمینی
بیداری
یاران احمدی نژاد
دروازه
معرفی خواص گیاهان
نسل انقلاب
روانپزشک
دنیای ورزش
اخبار وب
فرهنگ و ادب
