سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منفورترین حالتِ بنده نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، هنگامی است که شکمش پُر باشد . [امام صادق علیه السلام]
سایر احزاب و گروهها - طرفداران دکتر احمدی نژاد
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • روز گذشته از سوی حزب مشارکت بیانیه ای صادر شد که در آن به گونه ای عجیب به پذیرش قطعنامه 1737 شواری امنیت اصرار و ضمن آن از مسوولین خواسته شده است تا به نفع سایر حقوق ملی از پیگیری حق مسلم هسته ای منصرف شوند!

    به گزارش خبرنگار رجا، در این بیانیه که هم ازجهت ادبیات و هم از جهت محتوا مشابهت کامل و تامی با نامه 127 نفره نمایندگان مجلس ششم پس از حمله امریکا به عراق در بهار سال 82 دارد و حاوی لحنی مملو از مولفه های رعب و ارعاب است ، دولت نهم و مسئولان پرونده هسته ای به تنگ نظری و نفی نسنجیده هر نظر متفاوت در تصمیم گیری متهم شده اند. 

    در این بیانیه تأکید شده است: شهروندان ایرانی حقهای مسلم دیگری دارند که نباید و نمیتواند فدای یک حق مسلم شود و باید همه این حقوق در کنار هم دیده شود.

    در این بیانیه همانند نامه 127 نفره بر ضرورت مذاکره با تمام کشورهای عضو شواری امنیت و بویژه امریکا در جهت اعتمادسازی! و بازگشت به سیاستهای قبلی تأکید شده است.

    بنا بر این گزارش علاوه بر مشابهت عجیب! محتوای بیانیه و حتی ادبیات آن،زمان ارائه این بیانیه نیز مشابهت تامی با نامه ننگین 127 نفره مجلس ششم دارد. در هر دو نامه که همزمان با احساس اعمال فشار بیرونی صادر گردیده اند، تسلیم در برابر آمریکا و دست کشیدن از حقوق حقه ملی به عنوان راهکاری طلایی! برای کاستن از فشارها عنوان شده است.

    در نامه ننگین 127 تن از نمایندگان مشارکتی مجلس ششم در بهار 82 نیز با تصویر نمودن وضعیت ناامید کننده داخلی، و همچنین تجسم علامات فروپاشی نظام از داخل! از سویی و نمایش آرایش مقتدرانه دشمنان در مرزهای خارجی از سوی دیگر، تأکید شده بود: " اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود."!ادامه مطلب...

    مرشدی ::: یکشنبه 85/10/17::: ساعت 1:12 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    - اگر پست قبلی ام درباره محسن رضایی و سایت بازتاب موجب رنجش برخی دوستان شده از آنها - و نه سایت بازتاب- عذرخواهی می کنم. اما ضمن احترام به این دوستان ، همچنان بر نظر قبلی ام هستم. سوابق افراد هم به هیچ عنوان ملاکی برای ارزیابی وضعیت کنونی آنها نیست. آقای هاشمی رفسنجانی بالاتر از محسن رضایی فرمانده جنگ بود اما الان نمی توان با توجه به آن سابقه ، باب انتقاد بر ایشان را بست. عبدالله نوری هم نماینده امام در سپاه بود اما الان وضعیتش را دوستان اطلاع دارند که به چه مراحلی رسیده است. 

    ?- همان طور که قبلا" چند بار نوشتم ، سایت بازتاب را سابقا" یک سایت حرفه ای می دانستم اما الان تبدیل به یک بنگاه باج گیری سیاسی شده است. سیاست گذار اصلی آن هم شخص آقای رضایی است. رویکرد چند ماه اخیر بازتاب در قبال دولت و شخص رئیس جمهور صراحتا" شکل و شمایل لجن پراکنی به خود گرفته است. اگر دوستان یک تحلیل محتوای جدی در خصوص تخریب های صورت گرفته علیه رئیس جمهور داشته باشند روشن می شود که سرمنشاء تقریبا" اکثر تخریب ها بازتاب است. این سایت یک حرکت تخریبی را آغاز می کند و سایت های ضدانقلاب هم دنباله آن را می گیرند.

    ?- از قدیم گفته اند کلوخ انداز را پاداش سنگ است. نمی شود به بهانه سوابق آقای رضایی ، سگ ها را آزاد بگذاریم و سنگ ها را ببندیم. شاید تعابیری که بنده در مطلب قبلی بکار گرفتم به نظر برخی دوستان تند باشد اما قطعا" از لجن پراکنی ها و دروغ پردازی های سایت بازتاب علیه احمدی نژاد تندتر نیست. مضافا" اینکه بعضی وقت ها تند بودن لازم است تا طرف مقابل حد یقفی برای تندروی های غیرمنطقی خود بیابد. البته نوشته های این حقیر در این وبلاگ محقر قطعا" نمی تواند پاسخ مناسبی به لجن پراکنی های بازتاب باشد به همین دلیل از برخی دوستان خواستم تا اگر می توانند به این مطلب در سایت ها لینک بدهند که با قدری ملاحظه کاری این کار را کردند و از آنها ممنونم. به هر حال گمانم بر این است که هر کس تلخی می کند باید قدری مزه تلخی را به او چشاند تا از موضع تفرعن پایین بیاید. اگر چه می دانم بازتابی ها از این جایگاه پایین نمی آیند.

    ?- در رابطه با نقش طیف آقای محسن رضایی در ایجاد تفرقه بین جریان اصولگرا حرف های زیادی هست که انشاء الله در فرصتی دیگر بدان خواهم پرداخت. فقط دوستان را به این سابقه حوالت می دهم که در ابتدای تشکیل مجلس هفتم ، اولین سنگ بنای اختلاف در اصولگرایان تشکیل گروهی تحت عنوان فراکسیون وفاق و کارآمدی بود که برخی گردانندگان اصلی آن از نیروهای محسن رضایی هستند. بالاخره آقا محسن می خواهد جریان سوم راه بیندازد. یاد خط سه ای ها به خیر!

    http://www.bidari57.blogfa.com



    مرشدی ::: یکشنبه 85/10/17::: ساعت 12:40 عصر
    نظرات دیگران: نظر

     

    متاسفانه در دوران معاصر و خصوصا پس از انتخابات نهم ریاست جمهوری، شاهد نادیده گرفته شدن اصول مختلف در زمینه اخلاق سیاسی و بایدها و نبایدهای رقابتها و فعالیتهای رسانه ای و شکل گرفتن رفتارهای عجیب و نامانوس مختلفی بوده ایم که از جمله آن می توان به نادیده گرفته شدن اصل مذکور اشاره نمود. این رفتار اشتباه، از هر دو سوی مرتکبانی دارد. از یکسو متولیان نهادها و ارکان مختلف، شئون حاکمیتی خود را به دست فراموشی سپرده و گاه در قد و قواره اعضای یک تشکل کوچک و خرد سیاسی ظاهر شده، مجموعه تحت اشراف خود را در اندازه یک حزب کوچک افراطی پر سروصدای جویای نام تنزل می دهند و به رقابت با دیگر نهادها و عناصر سیاسی از درون مجموعه تحت اشراف، با کمک امکانات مختلف و رانتهای حاشیه امن ساز، سیاسی و اطلاعاتی پرداخته و از سوی دیگر گاه منتقدان و فعالان رقیب نهادها و ارکان و قوای نظام نیز با فراتر رفتن از مرز صداقت و همچنین انتقاد برای پیشرفت با فراموش کردن جایگاه نهاد مورد نقد ، او را در حد یک رقیب سیاسی هم شان و طراز با ابزارهای زشت ماکیاولیستی مورد حملات بدور از انصاف و حق طلبی خود قرار می دهند که متاسفانه هر دو طیف افراطگر مذکور ، در رفتار خود، مجموعه های اصولگرای متمایل به دولت نهم را مورد حمله قرار داده اند.

    خبرها از انتشار نامه ای منسوب به دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام خطاب به اصولگرایان حکایت داشت که در صورت صحت این انتساب، مسائل و نگرانی های بزرگی را مطرح و منجر به بروز اختلافاتی میان اعضای جامعه بزرگ اصولگرایی کشور خواهد شد . بهتر است مجمع تشخیص مصلحت نظام و خصوصا دبیرخانه این مجمع در صورتیکه این نامه مجعول بوده و ارتباطی با مدیران و مسئولان آنها نهاد محترم ندارد در تکذیب و رد این مکاتبات آلوده حداکثر سرعت را به خرج دهند.

    از منظر نگارنده، نامه آقای محسن رضایی حاوی نکاتی اساسی که گوشه هایی از مباحث نگران کننده آن به این شرح به ذهن متبادر می گردد :

    دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، بنا بر دلائل نامشخص، چنان جایگاه تئوریک و دکترینال در جریان اصولگرایی برای خود قائل بوده است که متاسفانه این بار در نقش تئوریسین جریان اصولگرایی ظاهر شده و تلاش دارد برای کل طیفی که ادعای وابستگی به آن را دارد، بیانیه، تز و آنالیز حزبی صادر نماید. شاید ایشان در پس نگاه خود، تصور جایگاهی همانند سعید حجاریان را برای خود نموده است که باید عدم وجود هرگونه شباهتی بین ایشان و نامبرده را متذکر گردیم. هرچند اعمال آقای حجاریان و آقای رضایی، گاها در حوزه گاف به اشتراک می رسد که می توان گافهای سیاسی آقای رضایی را در بازتاب و گافهای سیاسی آقای حجاریان را در مطبوعات متعدد تحت اشراف ایشان –برای نمونه صبح امروز– رصد نمود.

    توجه به ادعاهای مطرح شده در متن نامه، نگرانیها در خصوص موارد فوق الذکر را تقویت می کند. آقای رضایی، به شکل ضمنی ادعا کرده است که تصویب قطعنامه مذکور نتیجه ماجراجویی های بین المللی به دور از منطق کارشناسی بوده است! چقدر این تفکر از نگاه رسمی سیاسی و بین المللی نظام که توسط عالی ترین سطح راهبری سیاسی نظام یعنی رهبری تئوریزه می گردد فاصله دارد؟

    یکی دیگر از نقاط سیاه برجسته در میان خطاها و "گاف های استراتژیک" رخ داده در لابلای سطور این مکاتبه، دامن زدن به اختلافات ذائقه ای و سلیقه ای میان طیف های مختلف جامعه بزرگ اصولگرایی است. این درحالیست که تمام طیف های منطقی اصولگرا از هر طیف و گروه، با صراحت تاکید می کنند که نه تنها طرفداران دولت بخشی از بدنه جریان اصولگرایی هستند، بلکه اصولگرایان همگی طرفدار و حامی دولتند و این انتخابات برای دولت شکستی در پی نداشته و پیروز میدان مردم بوده اند و کار به جایی کشیده است که اصلاح طلبان نیز از ترس جاماندن از قافله، مدعی حمایت از دولت نهم شده اند!

    شاید ایشان کم بودن وقت و نگنجیدن در حوصله مکاتبه را بعنوان دلیل این خلاء، مطرح کنند! اما باید گفت دست تهی آقای رضایی از حتی یک مصداق واقعی برای شکل دهی به انتقادی حق طلبانه یکی دیگر از چیزهایی است که از سراپای مکاتبه مذکور روشن است. محسن رضایی در نامه خود حتی به یک مورد از "اقدامات ماجراجویانه" ای که در حوزه سیاست خارجی "هرچه سریعتر باید جلوی آن گرفته شود" اشاره نکرده و علت منفی بودن آن اعمال را نیز طبیعتا روشن نکرده است.

    دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت، در مکاتبه مذکور، به صراحت دکتر احمدی نژاد را با آقای خاتمی و جناب هاشمی مقایسه می کند! درحالی که روشن نیست اصولاً چه تفاوتی میان تیم اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی آقایان خاتمی و هاشمی هست و حتی خروجی های عملکرد کدام یک، دیگری را رد می کند که ایشان، انتخاب خاتمی را مایه تعجب هاشمی معرفی کرده و خاتمی را جریانی در تقابل با هاشمی ارزیابی نموده اند!

    با وجود اینکه هنوز مدت زمان زیادی از سخنان رهبری در میان مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی نمی گذرد، سخنان ایشان در خصوص دولت نهم، در عملکرد حضرات، در محمل هایی همچون محمل اصولگرایی و نقد مشفقانه!! به بوته فراموشی سپرده شده است. احتمالا آقای رضایی ادعا خواهد کرد که نامه خطاب به دولت نبود بلکه خطاب به اصولگرایان نگاشته شده یا اینکه محرمانه بوده و توسط عناصر خودسر! افشا شده است!

    متن کامل را در ستون سرمقاله بخوانید

    http://rajanews.com



    مرشدی ::: یکشنبه 85/10/17::: ساعت 12:40 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 3
    بازدید دیروز: 3
    کل بازدید :35369

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    سایر احزاب و گروهها - طرفداران دکتر احمدی نژاد

    >>لینک دوستان<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<